امام اي در ديدار آغاز سال با زائران و مجاوران حرم رضوي:
«شرارت آمريکا به دلايل مختلف بيشتر است، مخصوص اين شخصي هم که حالا در رأس دولت آمريکا است، نيست، بلکه سياستشان اين است.
به من گزارش دادند که در همين قضاياي اخير، کنگرهي آمريکا در سالهاي 96 و 97، 226 طرح و لايحه عليه جمهوري اسلامي، يا تصويب کرده، يا ارائه کرده! 226 طرحِ ضدّيّت و خباثت عليه جمهوري اسلامي.
حالا البتّه اينجا من يک گِلهاي هم از مجلس خودمان بکنم: مجلس شوراي اسلامي خودمان چند طرح و لايحه در مقابل خباثتهاي آمريکا ارائه کردهاند يا تصويب کردهاند؟»
راهبر حکيم انقلاب در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوي:
برخي اظهارنظر کردهاند که اين سال، سال تهديدهاست؛ بنده مطلقا اين را قبول ندارم. من معتقدم سال 98 به توفيق الهي سال فرصتهاست، سال امکانات و سال گشايش است/ آن کساني که اظهارنظر ديگري ميکنند و تهديد را به رخ ميکشند، دانسته يا ندانسته تحت تأثير رجزخوانيهاي دشمنان ملت هستند. اين رجزخوانيها بايد همانطور که هست دانسته بشود.
امروز دشمن در حال جنگ اقتصادي با ما است. ما بايد در اين جنگ، دشمن را شکست بدهيم و به توفيق الهي شکست خواهيم داد. اما اين کافي نيست؛ حرف من و مطالبه من از مجموع فعالان گوناگون کشور، چيز ديگري است. ما علاوه بر شکست دشمن، بايد بازدارندگي ايجاد کنيم. ما بايد خودمان را به نقطهاي برسانيم که بازدارنده باشد؛ دشمن ببيند نميتواند از رخنه اقتصادي به کشور ما ضربه وارد کند.
اين کانال مالي هم که اخيراً مدام گفته ميشود که اروپاييها درست کردند، اين به شوخي شبيهتر است؛ البته شوخي تلخي است، اين هيچ معنياي ندارد. يعني اصلاً چيزي که وظيفه آنهاست، با آن چيزي که دارند مطرح ميکنند، زمين تا آسمان فرق ميکند. در آخرين مسئله بينالمللي ما، باز اروپاييها مثل گذشته از پشت خنجر زدند و به ما خيانت کردند. از اينها هيچ توقعي نميشود داشت.
در قضيه برجام وظيفه اروپاييها چه بود؟ يک قرارداد 7جانبه بسته شده بود، يک طرف که آمريکاست خارج شد. وظيفه اروپاييها بود که در مقابل آمريکا بايستند. تعهد آنها اين بود که تحريمها برداشته بشود. اما با بهانههاي مختلف نايستادند. در عين اينکه مدام به ما تأکيد کردند و ميکنند که نبادا از برجام خارج بشويد، خودشان عملاً از برجام خارج شدند. اين رفتار اروپاييها است؛ از اينها ميشود توقع داشت؟
همين قضيه اخير نيوزلند -کشتار مسلمانان- از نظر آنها تروريسم نيست؛ گفتند حرکت مسلحانه! اينها اينجورند/ در اين منطقه و شايد در همه دنيا، دولتي به بدي دولت سعودي من سراغ ندارم؛ هم مستبد است، هم ديکتاتور، هم فاسد، هم ظالم، هم وابسته. آنها اعلام کردند که براي اين دولت، مراکز توليد موشک درست ميکنند.
البته اگر هم بسازند بنده ناراحت نميشوم، چون ميدانم اينها انشاءالله در دوران نهچندان دوري به دست مجاهدان اسلامي خواهد افتاد.
اون قديما که باباها ابهت، جايگاه و حرمت ويژه اي داشتند، براي نشان دادن اين جايگاه مي گقتند: شوخي شوخي، با سبيل بابا هم شوخي!
الآن هم وقتي مي خواهند درباره ي خطرناک بودن رفتاري هشدار دهند، از ضرب المثل «بازي با دم شير» استفاده مي کنند.
«غريزه ي جنسي» در ميان انواع اميال و خواسته هاي انسان، به سرکشي و طغيان معروف است و نبايد با نگاه به نامحرم، خيال پردازي، ديدن برنامه هاي نامناسب ماهواره و فيلم هاي مبتذل و جوک هاي جنسي و به آن ميدان داد و عرصه را براي شهوت باز کرد؛ وگرنه کنترل و جلوگيري از خطرات آن بسيار دشوار خواهد بود و انسان را به ناکجاآباد گناه خواهد کشاند.
قرآن مي فرمايد:«خدا مي خواهد شما را ببخشد (و از آلودگي پاک نمايد)؛ ولي آنان که پيرو شهوات اند، مي خواهند شما به کلي منحرف شويد (و در دام شهوات سرکش بيفتيد).» (نساء/27)
درباره ي پيامد اين سرکشي نيز مي فرمايد:«هر که سرکشي کرد و زندگي پست دنيا را برگزيد، پس جايگاه او همان آتش است.»(نازعات/37 تا 39)
کتاب لحظه هاي بي تو بودن/ نوشته ي رضا اخوي
آيا هنوز وسوسه ي گندم «ري» عمرسعد نمي روياند؟
آيا امروز هم رقابت شمر با عمرسعد، گودال قتلگاه نمي آفريند؟
آيا درخشش سکه ها و جاذبه ي صله ها، اسب ها را براي سمکوب پيکر حقيقت آماده نمي کند؟
هنوز و هميشه کربلاست و دشنه هاي تشنه اي که در کوري وجدان و قحطي ايمان، جز شقاوت و درشتي و زشتي نمي شناسند .
هنوز و هماره عاشوراست و سلسله جبال سخاوت و صبوري و صلابت ايستاده و در طوفانگاه شرارت و بي شرمي، رسته از هر هراس و هزيمت! مردان و ني که رُستن در عطش، شکفتن در شعله، به بار نشستن در خاکستر را مي دانند و مي توانند.
کربلا زادگاه ارزش هاست و عاشورا روز ولادت شهادت!
کربلا پيامگزار اين حقيقت است که باطل آن گاه مي رود که تو بايستي، سياهي آن گاه مي ميرد که تو روشن زندگي کني و روشني بيفشاني.
کربلا، رويشگاه مجد و عزت و شرف است و مگر حسين(ع) در هنگامه ي تهديد دشمن به مرگ نگفت که: افبالموت تخوفني؟ از مرگم مي ترسانيد؟
هيهات طاشَ سَهمکُ و خابَ ظَنّکَ: بيهوده انگاشته ايد و به ناروا رفته ايد.
لَستُ اَخافُ الموت وَ هَل تقدرونَ علي اکثر مِن قتلي؟ من مرگ هراس و مرگ گريز نيستم و مگر بيش از مرگ و کشتن مي توانيد؟
مرحباً بالقتل في سبيل الله: چه خوش است مرگ در هنگامه ي سلوک و ره سپردن محبوب.
اگر باران مرگ ببارانيد، اگر تيغ ها به اميد شناوري در خونم از نيام آخته شود، اگر همه ي نيزه ها در رگ هايم فرو رود، پروايم نيست چرا که «زندگي» همسايه ي جان هاي عاشق است و جاودانگي را از ازل به نام عاشقان نوشته اند.
ولکنّکُم لاتقدرون علي هدم مجدي و محو عزتي و شرفي: شما حقيرتر و ناتوان تر از آنيد که مجد و عزت و شرف مرا لگدکوب کنيد.
فاذاً لااُبالي من القتل: پس هرگز و هرگز پرواي مرگ ارغواني ام نيست.
هرکس عزت مي طلبد، از کربلا ناگزير است و هر روح بي پروايي که شيفته ي تيغ است، قله نشين شرف خواهد بود.
اگر کربلا را دريابيم، ذلت فاتح حريم قلب و هستي مان نخواهد بود.
برگرفته از کتاب سيب و عطش(نثر عاشورايي) نوشته ي دکتر محمدرضا سنگري
گاهي از تکرار مداوم روزمرگي هايمان به ستوه مي آييم.
روزهايي که پي در پي مي آيند و مي روند و انگار هنوز در حال گذران بي ثمر هستند.
به راستي براي چه زنده ايم؟!
آمده ايم که چند صباحي کودکي کنيم و چند سالي جواني و آخرش هم روزهاي ميان سالي و پيري مان را بگذرانيم و در نهايت خاک؟!
نه! نهايت ما اين نيست. ما بيهوده نيامده ايم که بيهوده بمانيم و بيهوده برويم!
آفريدگار مهربان ما وقتي از روح زيبايش در ما دميد و ما را جانشين خود در زمين قرار داد، حتما مقصد و مقصودي از آفرينش مان داشته است.
و چه هدفي زيباتر از بندگي و بازگشت شکوهمندانه بسوي همان آفريدگار.
پس به قول سهراب، مرگ پايان کبوتر نيست!
ما هم با ناتوان شدن ريه هايمان، فاني نمي شويم، تمام نمي گرديم؛
گويي آينده اي ديگر در پيش است.
آن آينده چگونه است؟
امروزِ ما آن فردا را رقم مي زند.
معرفت خودتان را بالا ببريد. عزيزان من! سقف معرفت خودتان را،
سايتهاي سياسي و اوراق رومهها و پرسه زدن در سايتهاي گوناگون قرار ندهيد؛
سقف معرفت شما اينها نيست.
سطح معرفت را بالا ببريد. با قرآن، با نوشتجات مرحوم شهيد مطهري،
با نوشتجات فضلاي بزرگي که خوشبختانه امروز در حوزههاي علميه حضور دارند، آشنا شويد.
سطح معرفت ديني بالا برود؛ اين يکي از کارهاست که حتماً لازم است.
به نظر من آن کاري که مهم است انجام بگيرد، مطالعات اسلامي است.
بخشي از بيانات در ديدار دانشجويان 1391/05/16
سهميه بندي ضروري، کار غلط دولت و سردرگميها و سوءاستفاده ها
سهميه بندي بنزين کاري ضروري و درست بود و قيمت بنزين بايد اصلاح مي شد، زيرا:
-فاصله قيمت با خارج بالا رفته بود و قاچاق گسترش پيدا کرده بود.
-مصرف بنزين داخلي زياد شده بود.
-کسري بودجه وجود داشت
-به علت تدابير غلط دولت مديريت مصرف بنزين مسئله جدي شده بود.
ولي اقدام غيرکارشناسي و بدون تدبير کافي بود:
-در زمان بدي صورت گرفت.
-يکدفعه ميزان بالا بردن قيمت بنزين آزاد زياد بود.
-دولت با شوک درماني و بدون توجيه مردم کار را جلو برد و مردم را لاجرم معترض کرده و نيروهاي نظامي و انتظامي را در برابر آنها قرار داد.
-راهکارهاي اصلاحي ديگري وجود داشت نظير دادن بنزين به هر فرد و ايجاد کردن بازاري براي خريد و فروش اتوماتيک بنزين که هم فروشنده و هم خريدار سود مي کردند يا افزايش تدريجي قيمت يا زياد کردن سهميه خانوارها و.
-دولت راهکارهاي جبراني مثل افزايش يارانه يا سبد حمايتي را نه درست طراحي کرده نه درست اجرا در صورتي که در دهه هشتاد نظام تدابير درستي انديشيد و ضمن توجيه مردم ابتدا آن اقدامات صورت گرفت.
-دولت در يک استراتژي خاص سکوت کرد و هزينه تصميم خود را به گردن نظام و در نهايت رهبري انداخت. جوري که فضاي مجازي و رسانه ها و حتي در هواپيماها هم صوت حمايت رهبري از سهميه بندي بنزين در دهه هشتاد پخش شد و سکوت دولت فضا را ملتهب کرد و نظام را مسوول تصميم غلط دولت کرد.
-نظريه پردازان نوليبرال حامي دولت از دهه هفتاد تا کنون به تبع برنامه هاي اجماع واشنگتن و توصيه صندوق بين المللي پول و بانک جهاني به دنبال قطع يارانه بدون اقدام جبراني بودند.
-فشار روي مردم بالاست، مردم از بيتدبيري و تبعيض ناراضي هستند و از شهرهاي مختلف گزارش ميرسد مردم به ويژه بخشي از مستضعفين در کف خيابان هستند و اين فرصت بيشتري براي گروه هاي معارض نظام براي تخريب و فراهم کرده است.
موضع رهبري چرا حمايت بود؟
-رهبري در تصميمي درست و براساس مردمسالاري ديني و طبق رويه پيشين خود و امام راحل، تصميمات اکثريت سران نظام که ازقضا در اين موزد انتخابيها بودند را تاييد کردند تا:
-نظام دوپارچه نشده و درگير درگيري دروني نشود.
-در شرايط بحران داخلي و دومينوي ناارامي کشورهاي همجوار اعتراضاتِ بحق به سمت سرنگوني دولت نرود و خلا قدرت در درون به وجود نيايد و زمينه بيثباتي دولتهاي اتي با اين تجربه فراهم نشود.
-دولت مجبور شود به پشتوانه حمايت نظام با تدبير بيشتر فرايند را اصلاح کند و بهانه نميگذارند کار کنيم و چه کسي مملکت را تعطيل کرده از انان گرفته شود.
-توده هاي مردم، متدينين و وفاداران نظام از سردرگمي خارج شوند و با وجود نيتي شديد از دولت، مقابل نقشه سوريه سازي ايران بايستند.
-رهبري نشان داده رهبرِ مسئول است و مسئوليت اقدامات نظام را هرچند مثل ماجراي جمعيت خود مخالف ان باشد، مي پذيرد.
سازوکار جلسه سران قوا قانوني است:
-بر اساس حکم حکومتي شکل گرفته است و در حکم قانون است.
-اين ساختار مثل نهادهاي بالادست سياستگزاري کشور است و هرچند ناکارامد باشد و تصميمات غلط بگيرد براي خروج از بن بست شکل داده شده است.
-مجلس مي تواند در مواردي که اين سازوکار تصميمگيري کرده با قانون گذاري مستقل، چارچوب قانوني درست کند. در اين مورد مثلا براي اصلاح ادامه فرايند ريل گذاري کند.
-ناقض ادعاي دولت در بسته بودن دست او و نداشتن اختيارات است.
-اصلاح طلبان به دنبال تکرار تجربه شان در تقابل با هاشمي از 74 تا 79 در مورد دولت فعلي هستند و ميخواهند با ان مرزبندي کنند، انتقاد از دولت، استعفا در مجلس و. براي اين مرزبندي و ايجاد محبوبيت مردمي در شرايطي است که انها در کشتي دولت مورد حمايتشان در حال سقوط اند.
-اصولگرايان دو دسته شده اند توجيه گران وضع موجود و کساني که صرفا به دنبال استفاده براي تقابل با دولتند.
-بهاري ها هم به دنبال اپوزيسيون نمايي و بهره برداري هستند.
-بعضي بزرگان و مجموعه هاي اتقلابي هم بدون اطلاع از ضرورت ماجرا در حال مطالبه توقف فرايندند که در صورت تحقق اين مطالبه غلط گذشته از بحران اقتصادي، تصميمات اينده نطام و دولتها را نيز متزل خواهد کرد.
حال چه بايد کرد؟
-از اصل سهميه بندي دفاع کرد و حتي بايد دولت را مورد سوال قرار داد با چه عقلانيتي با حذف کارت سوخت در ايتداي دولت يازدهم، برنداشتن فازهاي بعدي هدفمندي يارانه ها و تعطيلي توليد بنزين در پتروشيميها کشور را دچار بحران کرد؟
-بايد مطالبه کرد تا فرايند اصلاح شود، بسته هاي حمايتي و جبراني مثل افزايش يارانه تسريع شود. دولت و مجلس اينجا نوک پيکان مطالبه هستند. مجلس ميتواند به صورت قانوني چارچوب درستي ايجاد کند.
#محمدصادق_شهبازي
سلام و درود برترين درود فرستندگان بر آستان مقدس و ملکوتي ات اماما.
در توصيف تو گاه واژه ها به جان دادن مي رسند و جملات خاضعانه فرياد عجز سر مي دهند.
در توصيف تو که سيد المتقين و رييس الموحديني و مظهر العجايبي و اسد الله الغالبي.
امام خوبي هاي عالم! عشق سرشار به تو را نه مي توان به زبان بيان کرد و نه مي توان با قلم نوشت.
مردي بر فراز قله هاي انسانيت و معرفت که تندباد جانسوز حادثه ها نه تنها تکانش نمي دهد، بلکه او را استوارتر نمايان مي سازد و تجلي روشني بخش تري به او مي بخشد.
گاه وقتي گوشه هاي کوچکي از زندگي ات در دنيايمان را که پر از فراز و نشيب بود، به تماشا مي نشينم نه در بغض که در حيرت فرو مي روم. اشک هايم نيز گاه از روي تحير جاري مي گردند.
فقط تجسم صحنه ي تازيانه خوردن همسرت که اتفاقا دختر رسول الله و همچنين باردار فرزندت بود و اين که تو در آن زمان چاره اي جز سکوت براي قوام اسلام نداشتي، کوه هاي پر صلابت صبر را فرو مي پاشد.
روي برگرداندن از دشمني که به رويت آب دهان انداخته بود و پس از کظم غيظ اقدام به مجازاتش براي کيفر نکردن حتي يک انسان براي ميل و لذت شخصي، خشم و خودخواهي را تحقير مي کند.
تجلي گاه معرفت و عدالت گري ات آنجاست که حتي بر قصاص عادلانه ي قاتلت اصرار مي ورزي و گذشت از گناه بي سابقه اش را شايسته تر مي شماري.
در وصف مردي سرودن که ضربت شمشير ملعوني را مقدمه ي رستگاري خويش مي داند و نداي «فزت و رب الکعبه» سر مي دهد، به حق کاري سخت و دشوار است.
نيت که سخن آخرم با مصداق کامل حق اين باشد که اماما! بارها گفته ام که جريان هاي تاريخي هيچگاه از بين نمي روند. خشم و تنفري نيز که کافران و حق ستيزان از تو داشته اند هنوز پابرجاست. با اين تفاوت که اکنون فرزندت و نائب بر حقش را هم آماج اين خشم و تنفر قرار داده اند.
امروز شيعيان و دوستداران تو و اسلام عزيز در يمن و هند همه روزه به خاک و خون کشيده مي شوند و و مدعيان دروغين حقوق بشر که گاه براي قتل يک حيوان بيانيه مي دهند، نه تنها سکوت نکرده اند بلکه از اين جنايات وحشيانه حمايت مي کنند.
اما اين اقدام هاي حق ستيزانه هرگز ما را از راه تو و الگوي شايسته ات، خاتم الانبياء، باز نمي دارد. چون مردي از سلاله ات که اهل ديار خمين بود، گفت:«هنگامي در درستي راهتان ترديد کنيد که دشمنانتان از شما راضي و خشنود باشند.»
درباره این سایت